اميرمحمداميرمحمد، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 15 سال و 7 ماه و 5 روز سن داره
ازدواج ماازدواج ما، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
امیر علیامیر علی، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 4 روز سن داره
عقد ماعقد ما، تا این لحظه: 18 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره

اميرحسین جون و امیرمحمد جون و امیرعلی جونم

بلوز مشکی هیاتی

امیرمحمد سفارش دو تا بلوز مشکی هیاتی هم به مامانی داده.طفلک مامانم گفت.چشم عاشقتم مامان جونم.خیلی دوستون دارم.بووووووووووس
8 اسفند 1395

دومین کوتاهی مو

سلام گل پسرم امیرعلی جان.دومین کوتاهی موت رو مامان جون انجام داد.خیلی بلند بودن و با دست و قیچی بهشون صفا دادم.بعدم به همراه داداشیا حموم رفتین.لپات زده بیرون و باب دل امیرمحمد.همش می کشدشون.بوووووووووس
7 اسفند 1395

اولین پیتزا

در راستای تولدم دیشب رفتیم پیتزا خورون.سه بشقاب سیب زمینی سفارش دادیم که همون به تنهایی میتونست سیرمون کنه.اولین پیتزا خورون امیرعلی جانم بود.هرچند فقط نگاه کرد.
7 اسفند 1395

اولین حریره

بهد از یک هفته امروز برات حریره درست کردم.دقیقا پنج ماه و بیست و یک روز داری. خدا رو شکر دوست داشتی. عشقمی.بووووووووووووووس
7 اسفند 1395

اولین لعاب برنج

امیرعلی جان.اولین لعاب برنجت رو تو پنج ماه و نیمگی نوش جون کردی.دیگه وقتش بود.خیلی تمنای خوردن داری.هرچند فعلا بیشتر تفش میکنی.مبارک باشه گلم.بوووووووس
7 اسفند 1395

تولد من چهارم اسفند 9

سلام .یه روز خاص بود امروز 38 ساله شدیم رفت.تو این هفته واسه خودم کیک پختم.نهارم دعوت بابا جون بودیم.و با یه دسته گل خوشگل سورپرایز شدیم. امروز بابابزرگ و مامانی رفتن قم.دیشب امیرمحمد اونجا خوابیده بود و با گریه جداش کردم.میخواست بره باهاشون.قول یه پیرهن آبی رو از مامانی گرفته.انشالله به سلامتی برن مسافرت و برگردن.
4 اسفند 1395

دندون پزشکی

امیرحسین جان.دوشنبه بابا بردت مرکز دندان پزشکی و عکس گرفتین. امروزم من به اتفاق داداشیا اومدیم مدرست و از اونجا هم دندونپزشکی .پسر گلی بودی و دو تا از دندونات که گپوسیدگی جزیی داشت ترمیم شدن.از نه تا دوازده اونجا بودیم.خوب شد کریر امیرعلی رو برده بودم.دوستون دارم.بوووووس
4 اسفند 1395